آرشیو اسفند ماه 1399

چکیده ای از تجربیات من در زندگی

برسی عزت نفس در زنان


"من مردگان را به خاطر قدرت آنها پرستش کردم ،
فراموش کردن من قوی بودم. "

این ممکن است یک دوبیتی مهم باشد که باید بخاطر بسپارید زیرا ما موضوع زنان و عزت نفس را در نظر می گیریم ، موضوعی که به نظر من در قلب بسیاری دیگر از مشکلات زنان قرار دارد.

ناتانیل براندون عزت نفس را "سیستم ایمنی هوشیاری" خوانده است. وی توضیح می دهد ، "همانطور که ​​یک سیستم ایمنی سالم تضمین نمی کند که فرد هرگز بیمار نخواهد شد ، اما شخص را در برابر بیماری آسیب پذیر می کند و برای غلبه بر آن مجهزتر است ، بنابراین عزت نفس سالم تضمین نمی کند که فرد هرگز دچار اضطراب یا افسردگی در برابر مشکلات زندگی نمیشود، اما باعث می شود فرد کمتر در معرض خطر قرار گیرد و از عهده کنترل ، بازگشت و فراتر رفتن برآید. (براندون ، 1994 ، ص 18). "

فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد تعریف اولیه عزت نفس را به عنوان "قدردانی یا نظر مطلوب نسبت به خود" ارائه می دهد. یکی از تعریف های گسترده ای که در مورد عزت نفس به طور گسترده تبلیغ می شود ، در بخش عزت نفس آورده شده است: گزارش نهایی گروه ویژه کالیفرنیا برای ارتقا مسئولیت های شخصی و اجتماعی. "عزت نفس به عنوان قدردانی از ارزش و اهمیت خودم و داشتن شخصیتی برای پاسخگویی نسبت به خودم و رفتار مسئولانه نسبت به دیگران تعریف می شود" (1990.)

توصیف عزت نفس توسط براندون (1994) از دو بعد تشکیل شده است:

1) اطمینان به توانایی تفکر ، اطمینان به توانایی ما برای کنار آمدن با چالش های اساسی زندگی و
2) اعتماد به حق برای موفقیت و خوشحال ، احساس لیاقت، حق داشتن نیازها و خواسته های خود، دستیابی به ارزش های خود و لذت بردن از ثمرات تلاش های ما. به نظر من توصیف براندون برای زنان بسیار مشکل ساز می شود زیرا جامعه پذیری ما در جهت تأمین نیازهای ما ، "داشتن حق" برای دستیابی به خوشبختی و احساس اطمینان به توانایی خود برای کنار آمدن نبوده است. در حقیقت ، بسیاری از معاشرت های زنانه پیرامون مفهوم "انتظار" بوده است ، یعنی یک دختر منتظر زن شدن است و زن منتظر انتخاب شدن توسط مردی است که به او زندگی می بخشد و باعث می شود او احساس مهم بودن و ارزشمند شدن کند زیرا او با او ازدواج کرده است.

مسلماً ، این مفهوم معنای زن بودن به آرامی در حال خراب شدن است ، اما از آنجا که این قدرت های شکل دهنده جامعه پذیری بسیار قدرتمند و عمیقاً غوطه ور هستند ، فکر می کنم باید توجه آگاهانه زیادی به مسئله عزت نفس زنان داشت.
کارول گیلیگان و همکارانش سالهاست که در تحقیقات خود در مورد دختران در سن تأخیر و راه های از دست دادن "صدای" آنها پس از ورود به بلوغ ، این کار را انجام داده اند. این کار و تحقیق مانند آن نشانه امیدوار کننده ای از اتفاقات بهتر برای دختران و خانم ها است.
اهمیت عزت نفس را نمی توان کم ارزیابی کرد. این پیامدهای عمیقی برای هر جنبه از وجود ما به همراه دارد: نحوه کار در محل کار ، نحوه برخورد با مردم ، میزان بالایی که می توانیم بالا برویم ، چقدر ممکن است به دست آوریم. و در یک حوزه شخصی تر ، میزان عزت نفس بر انتخاب ما از شخصی که عاشقش می شویم ، نحوه تعامل ما با شریک زندگی ، فرزندان و دوستانمان و اینکه به چه سطح از خوشبختی شخصی دست می یابیم تأثیر می گذارد.

تحقیقات اخیر در مورد عزت نفس ، همبستگی مثبتی بین عزت نفس سالم و ویژگیهای زیر نشان می دهد:

واقع بینی
شهود 
خلاقیت 
استقلال 
انعطاف پذیری 
توانایی مدیریت تغییر 
تمایل به پذیرش اشتباهات 
خیرخواهی و همکاری.

عزت نفس ضعیف با: نابینایی نسبت به واقعیت ، سفتی ، ترس از چیزهای جدید و ناآشنا ، انطباق نامناسب یا عصیان نامناسب ، دفاع ، رفتار بیش از حد کنترل ، خصومت با دیگران ارتباط دارد (براندون ، 199 ، ص 5).

بنابراین این سوال مطرح می شود که در برخورد با مردان یا زنان عزت نفس سالم چگونه پرورش و رشد می یابد؟

براندون (1994) ، با استناد به مطالعه مهم استنلی کوپراسمیت "پیشینیان عزت نفس" ، به ما یادآوری می کند که بین عزت نفس مثبت و عواملی مانند ثروت خانواده ، تحصیلات ، منطقه زندگی جغرافیایی ، طبقه اجتماعی ، شغل پدر ، یا رابطه معناداری وجود ندارد. آنچه کوپراسمیت قابل توجه دانست ، کیفیت رابطه کودک و بزرگسالان مهم در زندگی وی بود (ص 172). به طور خاص ،

کوپراسمیت پنج ارتباط مرتبط با عزت نفس بالا در کودکان یافت:

1. کودک پذیرش کامل افکار ، احساسات و ارزش شخص خود را تجربه می کند.
2. کودک در چارچوب محدودیتهای مشخص مشخصی عمل می کند که منصفانه ، غیر ظالمانه و قابل بحث است.
3. کودک احترام به شأن و منزلت خود به عنوان یک شخص انسانی را تجربه می کند. والدین برای تمسخر ، کنترل یا دستکاری از خشونت یا تحقیر استفاده نمی کنند. والدین مایل به مذاکره در مورد قوانین خانواده در محدوده هستند.
4. والدین انتظارات زیادی را از نظر رفتار و عملکرد حفظ می کنند. کودک به چالش کشیده می شود که بهترین باشد.
5- والدین خود تمایل دارند از سطح بالایی از عزت نفس برخوردار شوند. آنها خودکارآمدی و عزت نفس را الگو می کنند.

یکی از ویژگی های کیفی افراد با عزت نفس بالا ، ریسک پذیری مناسب است. این کیفیت ریسک پذیری و چگونگی آگاهی از عزت نفس ، به ویژه در رشد زنان از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا جامعه پذیری زنان غالباً پاداش خطر را نمی دهد. کانتور و بنای (1992) در مطالعه خود درباره زنان در قدرت: اسرار رهبری در مورد خطر صحبت می کنند که شامل جستجوی فرصت هایی است که باعث ایجاد حس بیشتر هدف و همچنین شادی ، ذوق و عشق بیشتر در زندگی ما می شود (p 165) این احساس سرزندگی درونی ما را قادر می سازد تا کارها را راحت تر انجام دهیم و در این فرآیند احساس رضایت ، مهارت ، اعتماد به نفس و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشیم.

جیمز مسترسون (1985) در کار خود در مورد "خود واقعی" همین ایده را اینگونه بیان می کند: "خود واقعی تحت ترکیبی از نیروهای طبیعت / پرورش ظهور می کند و رشد می کند: ترکیبی از وقف مشروطه ، فشار بیولوژیکی ژنتیکی و ظرفیت مادر و پدر در تأیید ، پاسخگویی و حمایت عاطفی از خصوصیات منحصر به فرد خود نوظهور در طی سه سال اول مهم زندگی (ص 29). "

این روند آینه کاری است که برای رشد خود واقعی حیاتی است. روان درمانی ، در بهترین حالت ، فرصتی را برای زنان و مردان فراهم می کند تا در متن یک رابطه درمانی اصیل و اصیل ، به "خود واقعی" دسترسی پیدا کنند. عزت نفس سالم به معنای ارج نهادن به سرکوب خود واقعی است.